V
??هفته قبل یعنی 30 تیر سالگرد شهادت ابر قهرمان ملی ایران، خلبان شهید عباس دوران و تلنگری به آقای محمد جواد ظریف!
??در ابتدای جنگ و گذشت مدت کمی از پیروزی انقلاب، اداره کشور بسیار سخت بود. صدام و دستگاه تبلیغاتی غرب جای جلاد و شهید را عوض کرده بودند و حمله به زیرساخت های صنعتی و نفتی کشور تشدید شده بود.
??جنگ با همه فجایعش یک طرف، و حمایت دیپلماتیک کشورهای عربی و غربی از حزب بعث هم یک طرف! صدام قبل از آغاز جنگ، خیلی هوشمندانه میزبانی عراق در خصوص کنفرانس جنبش عدم تعهد را گرفته بود تا با شروع جنگ، به لحاظ ارتباط دیپلماتیک با کشورهای جهان در موضع برتری نسبت به ایران باشد.
??تلاشهای دیپلماتیک ایران به منظور تغییر میزبانی عراق در خصوص این رویداد بزرگ جهانی بی نتیجه ماند و در عین ناباوری، یک کشور متجاوز که باید از سوی مجامع جهانی تحریم میشد، میزبانی بزرگترین جلسه سیاسی جهان را در دست گرفته بود!
??هرچند که شهید دوران در ماجرای کودتای نوژه نقشی نداشت اما از جمله ده ها نیروهایی بود که در کنار دیگران تصمیم بر خانه نشینی اش صادر شده بود اما با شروع جنگ به همراه بعضی از همکاران خود کتباً اعلام کرد که: حاضر است برای انقلاب به طور رایگان نیز کار کند و اینگونه بود که او مجدداً به ارتش بازگشت.
??به اصل ماجرا برگردیم. تلاشهای دیپلماتیک برای حل مسا?له حاصلی جز تحقیر عزت ملی ایرانیان نداشت و انجام عملیات نظامی هم به احتمال زیاد فاقد نتیجه بود زیرا صدام از غربیها سامانههای پدافندی پیشرفتهای دریافت و حدود 27 لایه پدافندی مرسوم در نزدیکی مرز تا بغداد و 3 لایه پدافندی غیرقابل نفوذ نیز در نزدیکی بغداد تدارک دیده بود.
??او علناً در یک رجزخوانیِ تحقیر آمیز، نیروهای ایرانی را ترسو معرفی و بیان داشت که: «هیچ خلبان ایرانی برای برهم زدن اجلاس حتی جرا?ت نزدیک شدن به آسمان بغداد را هم ندارد!»
??در تاریخ 1361/4/30 شهید دوران و کمک خلبانش به نام منصور کاظمیان در یک فروند فانتوم اف 4 ما?موریت مییابند تا پالایشگاه الدوره بغداد را هدف قرار دهند تا دود آن در کل بغداد نمایان شود و خبرنگاران مستقر در هتل محل برگزاری اجلاس هم که از قبل در آنجا مستقر شده بودند آن را برای جهانیان مخابره کرده و از این طریق کنفرانس لغو شود!
??شهید دوران جهت مخفی شدن از دید رادارها با ارتفاع 10 متر از سطح زمین حرکت کرد و با رسیدن به نزدیک بغداد با 3 لایه پدافند و دیواره آتش سنگین مقابله میکند و ابتدا دیواره صوتی هواپیمای خود را می شکند تا صدای حضور ایرانیان در حومه بغداد به گوش جهانیان برسد!
??پالایشگاه الدوره در 10 کیلومتری بغداد هدف قرار گرفت و دود سیاهی از آن بلند شد که نه فقط در بغداد، بلکه در شهرهای اطراف آن نیز دیده می شد! اینک دو جوان ایرانیِ با غیرت، تک و تنها، با سرعت 2000 کیلومتر بر ساعت و به نمایندگی از ملت ایران بر فراز آسمان بغداد حضور دارند!
??به ناگاه هواپیمای آنها مورد اصابت موشک قرار می گیرد و کمک خلبان از شهید دوران میخواهد که با یکدیگر ایجکت و خارج شوند اما او مخالفت میکند و می گوید: حق نداری که دکمه ایجکت مرا فشار دهی! کمک خلبان خودش به تنهایی با چتر در بغداد فرود آمد و اسیر شد و اما...
??اما برای شهید دوران ماجرا جور دیگری رقم خورد! تیمسار خلبان بهرام مشیری از دوستان او میگوید که عباس همیشه می گفت: چیزی به نام ایجکت و اسارت برای من در کار نخواهد بود و من بدنم را به همراه هواپیمایم بر دشمن خواهم کوبید!
??عباس صادق بود و با صرفنظر کردن از خروج اضطراری، مسیر جنگنده در حال سوختن خود را با هدف ناامن جلوه دادن بیشتر بغداد و تحقیر صدام به سختی به سمت هتل محل برگزاری اجلاس برد و به آنجا کوبید. در آن لحظه صدای یک بمب خبری در همه رسانه های جهان پیچید و آن این بود که: یک خلبان ایرانی خود را به بغداد رساند و هواپیمایش را به هتل محل برگزاری اجلاس سران عدم تعهد زد، آیا کنفرانس لغو میشود؟
??مدتی بعد فیدل کاسترو پس از وحشت همه کشورهای عضو و عدم تمایل آنان در خصوص میزبانی بغداد، اعلام نمود که اجلاس بعدی در کشور هند تشکیل خواهد شد و همه کشورهای عضو نیز با این تغییر موافقت کردند و با خون جوانان وطن یک شکست بزرگ سیاسی دیگر برای غربی ها رقم خورد.
??سرانجام 20 سال بعد و در سال 1381 تکه کوچکی از استخوان پای شهید دوران در زادگاهش شیراز دفن شد و حال محمد جواد ظریف باید بداند که:??
♦?شهید دوران هم مانند او از جوانان زمان شاه بود و در آمریکا درس می خواند و هیچ ربطی هم به سپاه و بسیج نداشت و یک ارتشی بود با ریشی سه تیغ (ارتش فدای ملت) و در شهر کورش هخامنشی (شیراز) بزرگ شد اما به همه جهانیان فهماند که وقتی کسی حقوق کشورش را از طریق دیپلماسی به رسمیت نشناسد، دیگر این میدان و خون است که بر دیپلماسی برتری دارد!
?علی جهانبخش، قاضی دادگستری